جمله های غم انگیز و گریه آور
مــانند هــیزم های مــصنوعی شــومینه
می ســوزم و پــایان نــدارم
درد یــعنی این…!
گــاهی وقــتا اونــقد خــسته مــیشی که حــوصله توضیح دادنم نداری….
میذاری هر جور دوس دارن برداشــت کنن…
کلا دیگه مهم نیــس برات…
هــمانند کــودکی هــق هــق مــیکنم
که مــادر او را تــهدید کــرده اگــر بار دیــگر اشــک بــریزد
او را مــیکشد…
آمــدنم با خدا بود وعده بهار را داد
نــمیخواستم
نــفهمیدم
فــقط آمــدم !
رفــتنم اما با توست !
تــو بمانی می مــانم
حــتا اگر همه ی دنیا ســوزِ سردِ زمستان باشد و
از بــهار بی خبــــــــر . . .
پنجره ی باران خورده ات را باز کن
چند سطر پس از باران
چشمهایم را ببین که هوایت دیوانه شان کرده
دلم برایت تنگ است
چقدر این دوست داشتن های بی دلیل...خوب است!
مثل همین باران بی سوال
که هی می بارد...
که هی اتفاق آرام و شمرده شمرده می بارد!!
زن مانند شیشه ی ظریف و شکستنی است
هرگز توانایی مقاومت او را نیازمایید، زیرا ممکن است شیشه ناگهان بشکند .
زندگی یعنی :
ناخواسته به دنیا آمدن
مخفیانه گریستن
دیوانه وار عشق ورزیدن
و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد، مردن .
گارسون آمد …
پرسیدم : تلخ ترین قهوه ای که دارید چیست ؟ آهی کشید و جواب داد : زندگی …
پرسیدم : با چه شیرین میشود ؟ جوابی نداد … خواستم دوباره بپرسم که سرانجام با یک پوزخند جواب داد : شیرین شدنی نیست تا وقتی که ما انسان ها گناهکاریم !
.: Weblog Themes By Pichak :.