وقتی گریه می کنی
"زیباتر" می شوی
اما بخند...
من به همان زیبا که "تر" نیست
قانعم...
همه می گویند…
به ستایش روی آوردم …… گفتند خلاف است !!
به عشق روی آوردم ………. گفتند گناه است !!
خندیدم ……………….. گفتند کودکانه است !!
گریستم ………………… گفتند دیوانه است !!
و حال که در عزای عشق نشسته ام و هیچ نمی گویم
همه گویند که ….. هی !! فلانی عاشق است ؟؟؟ !!!
چون…
نمی نویسم ….. چون می دانم هیچ گاه نوشته هایم را نمی خوانی حرف نمی زنم …. چون می دانم هیچ گاه حرف هایم را نمی فهمی نگاهت نمی کنم …… چون تو اصلاً نگاهم را نمی بینی صدایت نمی زنم ….. زیرا اشک های من برای تو بی فایده است فقط می خندم …… چون تو در هر صورت می گویی من دیوانه ام.
شده یه چیزی تو دلت سنگینی کنه….؟؟؟
خیلی سخته آدم کسی رو نداشته باشه… دلش لک بزنه که با یکی درد دل کنه ولی هیچکی نباشه… نتونه به هیچکی اعتماد کنه… هر چی سبک سنگین کنه تا دردش رو به یکی بگه نتونه, آخرش برسه به یه بن بست … تک و تنها با یه دلی که هی مجبورش می کنه اونو خالی کنه … اما راهی رو نمی بینه سرش روکه بالا می کنه آسمون رو می بینه به اون هم نمی تونه بگه… خبری از آسمون هم ندیده مگه چند بار اشک های شبونش رو پاک کرده…؟! بهش محل هم نداده تا رفته گریه کنه زود تر از اون بساط گریه اش رو پهن کرده تا کم نیاره … خیلی سخته ادم خودش رو به تنهایی خوش کنه اما دلی داشته باشه که مدام از تنهایی بناله… خیلی سخته ادم ندونه کدوم طرفیه؟! خیلی سخته ادم احساس کنه خدا اونو از بنده هاش جدا کرده … خیلی سخته ندونی وقتی داری با خدا درددل می کنی داره به حرفات گوش می ده یا … پرده ی گناهات اونقدر ضخیم شده که صدات به خدا نمی رسه…. ؟!
رفته ای اما…. به خیال خودت از خویشتنم کردی دور چنان چون روحی که در پایان سفر خود را به هجوم ناباوری های زمان سپرده بود آن که عاشقانه دوستت می دارد.
خدایمان هست
بگذار هرگز پس از ما کسی از آنچه از تو بر ما گذشت چیزی نداند.
با رفتنت عاشق شدم و با بودنت جسمی کرخت بیش نبودم
غافل از آنکه من ازتوبه تو نزدیکترم
تا به امروز که جز وامانده های احساسات به یغما برده اش چیزی ندارد
و من مانده ام در میان مردمانی که دوست ترشان نمی دارم
و لحظه به لحظه احساس ترحم نسبت به شان در من جوانه می زند
از آن رو که مردگانی بیش نمی دانمشان که چشمان بسته شان را حریصانه به اشتیاق رسیدن به منافع شان باز نگاه داشته اند
و همان آنانند که به وقاحت چون انگشتانی به سویم نشانه می روند
و مرا متهم به کشتن نفس خویش می سازند که تو را به باور نشسته ام.
بی خبرتر از آنند که بدانند زجری لذت بخش در تمامی بند های تنم زاده شده ست
که مرا مسخ وجود ناوجودم می کند ومن در تهی گاه هستی فرو می شوم
و در هم لولیدن دو روح را احساس می کنم
و می بینم که به آرامشی ابدی دست می یابم
آری به عشقت زنده می شوم که عشق نفس بخشد و در آن نفس نباشد
آری بگذار هرگز کسی نداند که هزاران خواهش زنده در هر آن
مرا ملتمس آفریدگارم می سازد که تنها او می داند و بس.
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم
هر جا که دلت می خواهد برو فقط ارزو میکنم... وقتی دوباره هوای من به سرت زد انقدر اسمان بگیرد که...!... با هزار شب گریه ارام نگیری و اما من !!! بر که نمیگردم هیچ، عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم که لم ندهی روی مبل های "راحتی" با خاطره هایم قدم بزنی
کم کم ياد خواهي گرفت تفاوت ظريف ميان نگهداشتن يک دست و زنجير کردن يک روح را اينکه عشق تکيه کردن نيست و رفاقت، اطمينان خاطر و ياد ميگيري که بوسهها قرارداد نيستند و هديهها، معني عهد و پيمان نميدهند .. کم کم ياد مي گيري که حتي نور خورشيد هم ميسوزاند اگر زياد آفتاب بگيري بايد باغ ِ خودت را پرورش دهي به جاي اينکه منتظر کسي باشي تا برايت گل بياورد .. ياد ميگيري که ميتواني تحمل کني که محکم باشي پاي هر خداحافظي ياد ميگيري که خيلي می ارزی ...
پر از اشکمــ ولی میخندمــ به سختی
به قول فــــــروغ که میگفت:شهــامت میخواهد ســـــــرد
باشی ولی گــــــــرم لبخند بزنی
من از خــــود هم بریده ام!!!
میخواهم تــــــو را دفن کنم
در زمینی ســــرد
و یا در عمق وجودم شـــــــاید!!!
من به خــــود می آیم
روزهاست که دیگـــــــر احساست نمیکنم
شاید تنهــــــایی ینی این
به خــــود میگویم
گاهی هیچ کس را نداشته باشی بهتـــــــر است
پس تو را دفن خواهم کـــــرد.....
رفتار من عادی است
اما نمی دانم چرا این روزها
از دوستان و آشنایان
هرکس مرا می بیند...
از دور می گوید:
این روزها انگار حال و هوای دیگری داری!
ولی باور کنید
من مثل هر روزم
با آن نشانی های ساده
و با همان امضا، همان نام و با همان رفتار معمولی
مثل همیشه ساکت و آرام
فقط شاید کمی بیشتر از روزهای قبل مرده باشم !
خاطره ها را رشوه میدهم به روزهایم تا از بی تو بودن صدایشان در نیاید. ﺑﻌﻀﮯ ﻫﺎ ﺭُﻭ ﺑﺎﯾَﺪ ﺍَﺯ ﺗﻮ ﺭُﻭﯾﺎﺕْ ﺑــِڪِﺸﮯ ﺑﯿﺮﻭﻥْ ﻭ چه گویم در جوابت واژه ای نیست اندوهی برای من نیست بقیه در ادامه مطلب
ﻣُﺤڪَﻢْ ﺑَﻐَﻠِﺶْ ڪُﻨﮯ،
ﺑَﻌﺪ ﺁﺭﻭﻡ ﺩَﺭِ ﮔﻮﺷِﺶ ﺑــِﮕﮯ :
ﺁﺧِــﮧ ﺗُﻮ ﭼــِﺮﺍ ﻭﺍﻗِﻌﮯ ﻧﯿﺴﺘﮯ ﻻﻣَّﺼَﺒـْ . . . ؟
لبم خاموش و حرف تازه ای نیست
طپش های دلت آهنگ و ساز است دل پر مهر تو عاشق نواز است.
چون
آنکه مرا دوست دارد اگر هزار دلیل برای رفتن باشد
رهایم نخواهد کرد
او یک دلیل برای ماندن خواهد یافت . . .
* دستمال کاغذی *
دستمال کاغذی به اشک گفت
قطره قطره ات طلاست
یک کم از طلای خود خرج میکنی؟
عاشقم!!با من ازدواج میکنی؟؟
اشک گفت:
ازدواج اشک و دستمال کاغذی
تو چقدر ساده ای
خوش خیال کاغذی
توی ازدواج ما تو مچاله میشوی
چرک میشوی و تکه ای زباله میشوی
پس برو و بی خیال باش
عاشقی کجاست؟
تو فقط دستمال باش
دستمال کاغذی دلش شکست
گوشه ای درون جعبه اش نشست
گریه کرد و گریه کردو گریه کرد
در تن سفید و نازکش دوید
خون درد
آخرش دستمال کاغذی مچاله شد
مثل تکه ای زباله شد
او ولی شبیه دیگران نشد
چرک و زشت مثل این و آن نشد
رفت اگرچه توی سطل آشغال
پاک بود و عاشق و زلال
او با تمام دستمال های کاغذی فرق داشت
چونکه در میان قلب خود
دانه های اشک کاشت
این دیگه بار آخره دارم باهات حرف میزنم / خداحافظ نامهربون میخوام ازت دل بکنم
سخته ولی من میتونم سخته ولی من میتونم / این جمله رو اینقد میگم تا که فراموشت کنم
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
همیشه از همان ابتدای آشناییمان در هراس چنین روزی بودم و کابوس خداحافظی
را میدیدم اکنون شد آنچه نباید میشد
خداحافظ دلیل بودنم خداحافظ . . .
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
فکر میکردم آنقدر از نگاهم بیزار شده ای که دور دور رفته ای...
اما دور شده بودی تا پا به پا شدنت را نبینم...و اشکهای
خداحافظی را !!
بقیه در ادامه مطلب
گــــفته باشــــم !.!.!
مـــن درد مــــــــی کــشــم ؛
تــــو امــــا …. چشم هـــــایت را ببنـــــــد !
سخت است بـدانـــــم می بینی ، و بی خیــــــــــالی … !
* * * * * * * * * * * * * * * * *
رفته ای ؟؟؟
بعضی ها بهش میگن قسمت
اما من تازگیها بهش میگم به درک !!
* * * * * * * * * * * * * * * * *
هر چیزی زیادیش دل رو میزنه ، زیاد دوستت داشتم …
هروقت حرف دلمو زدم ، دلتو زدم !
* * * * * * * * * * * * * * * * *
بــــــــــــــــــعضی ها را در جوب بایــد شــست
تــا لــجن ها هَمه خوشحــال شــوند کــه
کــَـثیف تـــر اَز خوُدشــان هَم هــَست
اکنون نه مشترک هستی ؛
نه مورد نظر … !!!
* * * * * * * * * * * * * * * * *
زخــمهـایــم به طعنـه مـی گــوینــد : دوستــانــت ، چـــقدر بـــانمـــک انـــد…..
* * * * * * * * * * * * * * * * *
نترس جانم!
ظرفیت باور من به اندازه ی همه ی دنیاست
تو دروغت را بگو
* * * * * * * * * * * * * * * * *
آنان که “عوض” شدنشان بعید است، “عوضی” شدنشان قطعی است… شک نکن !
* * * * * * * * * * * * * * * * *
این روزها عشق را با دست پس می زنند و با پا پیش می کشند !
حیف از عشق که زیر دست و پاست …
* * * * * * * * * * * * * * * * *
اســـــمتـــ چـــه بود؟؟؟
می خواهــــم بن بـــســتــ های زنــدگـــیــم را ...
به نامتـــــــ كنم ...
* * * * * * * * * * * * * * * * *
آدما به بدی وقتایی كه ازشون ناراحتیم نیستن
به خوبی لحظه هایی كه باهاشون خوش میگذرونیم هم نیستن
* * * * * * * * * * * * * * * * *
“حوا” که باشی بعضی ها “هوا ” برشان می دارد که “آدمند ” !!!
* * * * * * * * * * * * * * * * *
هیچ وقت، اگه تو رو با کس دیگه ببینم حسودی نمی کنم…!
آخه مامانم یادم داده اسباب بازی هامو بدم به بدبخت بیچاره ها…
* * * * * * * * * * * * * * * * *
نه حرفی برای گفتن …
نه امیدی برای ماندن …
نه پایی برای رفتن …
نه تمایلی برای دوباره ساختن …
تو از اول هم هیچ نداشتی !
* * * * * * * * * * * * * * * * *
تو را من “تو” کردم
وگرنه “او” هم زیادت است
پس اینقدر برایم ،شما,شما نکن…
* * * * * * * * * * * * * * * * *
کاش نـــارو هم مثل لایک زدنــــی بود…
میـــزدم میزدی ….
نمیــــزدم نمیزدی...
دل به هر کجا رو کند ، آخر بیاید سوی دوست / قبله دل ها کجا باشد به غیر از کوی دوست
در کاخ مجلل خبر از عشق مجو / که سعادت همه در کلبه درویشان است
دروغ نیست اگر بگوویم
که بی تو، زنده مانی میکنم ، نه زندگانی !
از میان اشک های غبار آلود که محتاج هر محبت است ، قطره اشکی به نام
سلام تقدیمت میکنم . . .
ارزش وصل نداند مگر آزرده هجر / مانده آسوده ، تا که منزل برسد . . .
آخرین تماشایت را پلک نخواهم زد ، مبادا تصویرت در چشمانم آواره شود . . .
بقیه در ادامه مطلب
گفت سیگار گرون شده ترک میکنی؟باخودم گفتم ..کاش بدونی چقدرگرون تموم شد تاسیگاری شدم
آدم است ديگر.!
يه روز حوصله ي هيچي رو ندارد. .
دوست دارد، خودش را بردارد..
بريزد دور!
گاهي بايد بي رحم بود..
نه با دوست،
نه با دشمن..
بلكه با خودت..
و چه بزرگت ميكند آن سيلي كه خودت ميزني به صورتت!!!
بزرگترين حماقت آدم ها در اينه كه به كسي كه بايدلگد بزنن,لبخند ميزنن...
بقیه ی اس ام اس ها در ادامه مطلب
خودت را از خانه تفریق کن
و با چمدانت جمع ببند
همین خیابان تو را تا آخر عمر سواری خواهد داد
زنی چنین که تویی بی شک شکوه و روح دگر بخشد
به آن تصور دیرینه که دل ز معنی زن دارد
نگاه می کنی و من ز شوق می میرم
همیشه بهر من ای چشم خوش خبر باشی
دیروز عزراییل را دیدم
با همان کیف پستچی مآبش
پر از قبض روح
و به سراغ مشترکین می رفت
مصرف عمر من بالا رفته است
خیلی زود نوبت من می شود.
برید به ادامه مطلب
سلامتی اونایی که
درد دل همه رو گوش میدن
اما معلوم نیس خودشون کجا درد دل میکنن . . .
.
.
.
به سلامتی اون رفتگری که تو این هوا داره به عشق زن بچش
کوچه و خیابون رو جارو میزنه که یه لقمه نون حلال در بیاره . . .
.
.
.
سلامتی اونایی که تو این هوای دو نفره با تنهاییشون قدم میزنن . . .
.
.
.
به سلامتی اونهائی که دوست دارم رو درک می کنند
و اونو به حساب کمبودهات نمی ذارن . . .
.
.
.
به سلامتی اونی که باخت تا رفیقش برنده باشه . . .
.
.
.
به سلامتی همه باباهایی که
رمز تموم کارتهای بانکیشون شماره شناسنامشونه !
.
.
.
به سلامتی کسی که هنوز دوسش داری
ولی دیگه مال تو نیست . . .
.
.
.
سلامتی مادر
که وقتی غذا سر سفره کم بیاد
اولین کسی که از اون غذا دوس نداره خودشه . . .
.
.
.
به سلامتی همه اونایی که خطشون اعتباریه ولی معرفتشون دایمیه!
چه غمگینانه میپیچید صدای تو درون كوچهی قلبم كه میگفتی؟
نون خشكیه!
تا حالا دیدی خر پرواز كنه؟ حتما ندیدی، پس سعی نكن پرواز كنی!
جیك جیك جیك جیك
یكی اضافه كن بفرست واسه جوجه بعدی(طرح سرشماری جوجه های آخر پاییز)
می دونی فرق توبا پنالتی چیه؟
پنالتی 50 50 گله ولی تو 100 در 100 گلی!
هیچی به اندازه داشتن یک رفیق تنبل تر ازخودت به ادمیزاد اعتماد به نفس نمیده !
امروز به مامانم گفتم ناهار چی داریم؟ گفت مروری بر رویدادهای هفته
بقیه در ادامه مطلب
رو بچه هاتون اسم نزارید ول کنید بزارید New Folder بمونن!!!
آنها که سر عقل آمدند ، سر عقد نیامدند...
چیزی که باید به بعضیا گفت اینه:
خواهش می کنم عزیزم! شما رو مخِ ما جا داری!
حیف نون اومد از هواپیما پیاده بشه شلوارش افتاد، زود کشید بالا و داد زد: کجاست اون زنه که گفت کمربنداتونو باز کنین؟ همینو میخواستی؟!
برید ادامه مطلب
خوبیهاست که باعث میشه آدما دلتنگ بشن.
بخاطر همه خوبیات یه عالمه دلتنگتم
کاش داشتنت به راحتی دوست داشتنت بود
دفتر نوشته هایم را سفید میگذارم، بی تو بودن نوشتن ندارد، درد دارد
بقیه در ادامه مطلب
کلاغ جان!
قصه من به سر رسید... سوار شو! تو را هم تا خانه ات می رسانم اونــ لَحظــــه کـِــه گُفتــي : يکـي بِهتـــر از تـــورو پيــدا کــــردمــ يـــاد اونــ روزايــي اُفتـــادم کـــه بـه صد تا بـــهـــتـــر از تــــو گُفتــــم مــَـن بِهتـــرينـــو دارَم . خـــُدایـــــا .... به تو میسپُرَمِش..... امّا یه خواهشــــی ازت دارَم... ! یه روزی... یه جایی... بغل یه غریبه... "مســــــــــت مست" بدجـــــــوری یاد مَن بندازیـــــــش مــي گفـت : پـــاي رفتــن نـدارم .. راسـت مـي گفـت !! بــا ســـر رفــــت بقیه ی اس ام اس ها در ادامه مطلب
بعد یکی یکی پرتشون میکنی تو دریا! اما بعضی وقتها سنگهایی پیدا میکنی که هیچ وقت دلت نمیاد پرتشون کنی تو دریا خــــدايــا يــه بُــــر بــه ايــن زنــدگيــمون بــزن شايــد دو تــا حکــم افتــاد دستمــون که هــر نامــــردي آســش رو بــه رخ مــا نکــشــه ميــگــرِن دليــل ســردرد هــايــم نــيســت از خــوردن فــکــرهــاي مســمــوم مــغــزم دلپــيــچه گــرفتــه اســت بقیه ی اس ام اس ها در ادامه مطلب
بينــدازد و تو همــچنــان بنــويــسي بــدون اينــکه عــشق کــسي باشــي يا
حــتي در يــاد کــســي...!!!
رفاقت مثل سنگهای ساحل میمونه اول یکی یکی جمعشون میکنی تو بغلت،
گاهـــــــي اونــقدر دلتــنگ مــيشي که فــقط مــيخواهي بــبينــيش..... حتـــــــــي بــا کــــس ديــگــه اي !! يکــي مــثلِ من عــاشقِ "خــــــداست"... يکـــي مثلِ تـــوفــکر مي کــرد "خـــــداست بــــد بــياري مــــال وقــتيــه کــه... بــــد "بــي يــــــاري بقیه ی اس ام اس ها در ادامه ی مطلب
و حـرفهـايـم را به نـام خـودشـان ميزننـد گـوشـهاي از
دردهـايـم را هـم بـدزدنـد و بـه نـام خـودشـان بــزنــنــد !!
لطفا نظر یادتون نره,حتما نظر بدید
.: Weblog Themes By Pichak :.